شگفت انگیزترین صنعتگران باستانی همانطور که در بالا عنوان شد سرخپوستان " چیبچا " زرگرهای مهاری بودند .. اما در میان اقوام مختلف امریکای لاتین سرخپوستان " منابی " را میتوان استادان بی همتای این هنر مشهور قلمداد کرد . این اقوام که در سواحل شمالی اکوادور می زیسته اند . با وجود اینکه ذربین در اختیار نداشته اند, اما با مهارت و ظرافت خاصی روی دانه های ریز طلا به اندازه نصف ته یک سنجاق , نقش و نگار بدیعی می کنده اند و حتی داخل بعضی از دانه های ریزتر از انرا خالی میکرده اند .! وقتی با یک ذربین قوی به شاهکار انها بنگریم به کامل بودن هنر انها پی برده و این تمدن هنرمند را تحسین خواهیم کرد . فرایندی که انها بکار میگرفتند به تکنیک " ریز کاری" معروف است و تازه در این اواخر توسط یکنفر استاد کار المانی بنام " فروترسکو " مجددا" ابداع گردید . ( در کشور خودمان ایران نیز این اواخر روی تار مو و دانه برنج حکاکی کردند . در روی اولی در سال 1355 خورشیدی یک مصرع شعر در وصف ملکه نوشته بودند و روی دانه برنج در سال 1372 نقوشی توسط هنرمندان اصفهانی کنده شده بود ) این کار چنان پیچیده و ظریف است که دانشمندان فکر می کنند بدون استفاده از ابزارهای ویژه قابل اجرا نبوده است . با وجود اینها در جزیره " کرت " در عهد باستان نیز برای شیار زدن یال شیر که طول ان به زحمت به 2 سانتیمتر می رسیده است از همان تکنیک استفاده شده بود و در یونان عهد " هومر " نیز در ساختن بالهای یک جغد و زگیل های یک وزغ که طولشان به زحمت به 5/2 سانتیمتر می رسیده است از همان روش سود جسته بودند . سومریان و مردم ایران باستان ( کیف پول ظریف و گوشواره ها ) و همینطور مردم مصر باستان این هنر ظریفه را به مورد اجراء می گذاشتند . بنابر این میتوان چنین نتیجه گرفت که این تکنیک ظریف کاری از محلی که برای اول ابداع شده بود,
پرفسور " سمیول " در دل جنگلهای گواتمالا و کاستاریکا , تعداد قابل ملاحظه ای سنگ گرد مشاهده کرد که قطر انها از سه تا چهار سانتیمرد تا 3 متر متغیر بود و وزن انها به 15 تا 16 تن می رسید . این سنگها به شکل قابل تحسینی سیقل داده شده بودند که با دیدن انها انسان تصور میکرد , انها با لوازم پیچیده امروزی به این شکل در امده اند . پرفسور ادامه میدهد : تا فاصله صدها کیلومتری انجا معدن سنگی وجود ندارد که این کره های سیقل دیده را از انجا تراش داده و اورده باشند . ضمنا" چگونه و با چه وسیله ای انها را به محل فعلی اورده اند . این سنگها در نقاط مختلف بچشم میخورند , در بالای کوه ها در دل جنگل ها در کنار دریا و خلاصه در مکانهای که مهندسان باستانی در نظر داشتند . تراش دادن این کرات اسرارامیز با این دقت و ظرافت بطور حتم دهها سال طول کشیده است . این کرات در اشگال مختلف هندسی مثل مربع یا مثلث یا دایره و گاهی بطور تکی در مکانهای خود قرار گرفته اند, تمام اشگال هندسی از قوانین ریاضی پیروی کرده اند و در انها اکثرا" به ارقام .. 1 – 2 – 3 – 4 – 6 – 8 برخورد می کنیم . تنها نظریه ای که میتوان ارائه نمود این است که هدف چیدن انها به ان صورت ارائه نمونه های صوره فلکی و سیستم های ستاره ای بوده است . مجموعه بعضی از انها را میتوانم با چینش بعضی از ستارگان شناسائی کرد .. مثل دب اکبر یا شکارچی, ولی تعدادی نیز وجود دارند که در نقشه ستاره ای ما وجود ندارند . در جزیره " ایستر " هم میتوان گرات اینچنینی را که از سنگ تراش و سیقل داده شده اند را مشاهده کرد – اما فاصله این دو از هم هزاران کیلومتر راه دریایی است .! ایا ارتباطی بین این دو تمدن وجود دارد.؟! ا
این گوشواره های زیبا و ظریف توسط هنرمندان منابی ساخته شده است . بیش از 2 تن از این صنایع توسط غارتگران غربی ذوب و به شمش تبدیل شد .
به سرتاسر کره زمین راه یافته است .! اما چگونه و از کجا.؟! این سئوالی است که تئوریهای مختلفی را در بر داشته, مثل اتلانتیس یا اموزش نیاکان ما توسط موجوداتی از ماورای زمین . " هلن تنشارد " به نقل از پرفسور " آنرا " مینویسد : حدود 400 سال قبل تیمی از کاوشگران تحت رهبری " پدرودو هریدیا " بدنبال پیدا کردن طلاجات راهی دره " کائوکا " در کشور کلمبیا شدند . ان تیم در مسیر خود در عمق خاک کلمبیا به قبیله ای از سرخپوستان برخورد نمودند که تحت ریاست یک زن اداره می شد . وی از تازه واردین غریبه استقبال دوستانه ای بعمل اورد . ابتدا قصر خود را که بناهای ان شباهت زیادی به بناهای " مایا " ها داشت را به انها نشان داد بعد انها را به معبد بزرگ برد و در انجا چشم انها, به تعداد بیست وچهار عدد مجسمه بزرگ طلایی افتاد, یعنی پوششی از یک ورقه طلایی داشتند . رئیس قبیله به هریدیا گفت : که این معبد و مجسمه های داخل ان هزاران سال قدمت دارد و اجداد انها از روزیکه بیاد دارند این معبد در انجا بوده است . در داخل بیشه پیرامون ان معبد چشم ان اسپانیولی ها به چیزی افتاد که نفس را در سینه هایشان حبس نمود . از شاخه های تمام درختان بلند ان درختستان یک ناقوس طلایی اویزان بود . مهمانان ناخوانده ان ملکه , در مقابل ان همه مهمان نوازی وی تلافی ناجوانمردانه ای بعمل اوردند . انها تمامی ناقوس های طلایی و مجسمه ها را به زور از انها گرفتند و در ضمن در مسیر راه خود از قبیله های دیگر مقدار یک تن و دویست پنجاه کیلوگرم طلاهای دیگر ربودند . این کاوش و چپاول گری انها مدت 9 ماه طول کشید و حجم غنائم فوق العاده شد . بدین طریق " هریدیا " حدود 2 تن طلاجات که اکثرا" به صورت کارهای هنری نفیس بودند را با خود به همراه اورده و بسیاری از انها را ذوب نموده و بصورت شمش در اورد . تنها اثار هنری باقی مانده از ان چپاول, توسط یک انسان علاقه مند به اثار باستانی از " هریدیا " خریداری شد که امروزه در موزه مادرید نگه داری میشود . این مجموعه بی نظیر یکی از شگفت انگیزترین صنایع " ظریف کاری " فعلی جهان محسوب میشود , هیچکس نمی داند که سرخپوستان امریکای لاتین چگونه توانسته اند این اثار ذره بینی را خلق کنند و به انها حیات ابدی ببخشند . همانطور که در ابتدای مطلب عنوان کردم , بسیاری از مورخان غربی برای اینکه وحشیگری خود را پنهان کنند – به تمدنی که ابعاد مختلف دانش انها , دانشمندان و محققان امروز ما را در بحت و حیرت فرو برده است - تهمت بربریت و وحشیگری می زنند . من در مردادماه سال 84 مطلبی را با عنوان " چشمان بصیر به همه چیز " را در وبلاگ قرار دادم – که یک مطلب جامع و در نوع خود شگفت انگیز است . شاید با خواندن ان مطلب بتوانیم جواب امروز خود را پیدا کنیم
نظرات شما عزیزان:
دسته بندی : <-CategoryName->
